سخنرانی زیستشناس فرگشتی، ریچارد داوکینز دربارۀ شگفتیهای کیهان، حیات و علم بطور کلی.
هر موجود زنده مدلی از جهان را با استفاده از گیرندههای حسیاش دریافت میکند. این مدلها لزوماً بازتاب دقیقی از واقعیات جهان بیرون نیستند، بلکه تنها شبیهسازیهای ناکامل و موضعیاند که به بقای آن جانور خاص در محیط خاصش کمک میکنند. به طور مثال، چشم انسان تنها نوار باریکی از طیف الکترومغناطیس به نام طیف مرئی را تشخیص میدهد و نسبت به طول موجهای دیگر نابینا است. آدمی از وجود آنها تنها از طریق علم آگاهی یافتهاست نه توسط حواس مستقیم خود.
به دلیل زندگی در شرایط گوناگون، مدلهای مورد استفاده توسط هر موجودی شباهتها و تفاوتهایی با هم دارند. مثلاً مدل مورد استفاده توسط یک خفاش با یک ماهی تفاوتها و شباهتهایی دارد که در حین فرگشت (تکامل) آنها منطبق بر نحوۀ زندگیشان به وجود آمده است. یا برای موجودی که روی سطح آب زندگی میکند، مثل یک آبسوار، نیروی کشش سطحی از اهمیت بالایی برخوردار است و گاهی میتواند بر نیروی جاذبه بچربد. ولی مدل یک انسان یا بسیاری جانوران دیگر که جثۀ بزرگتری دارند توسط نیروی جاذبه احاطه گردیدهاست. داوکینز به فرگشت در این محیطها که توسط سرعتهای متوسط و اندازههای متوسط نه خیلی کوچک و نه خیلی پرجرم احاطه شدهاند نام «جهان میانه» میدهد. برای ما یک سنگ، سخت و نفوذناپذیر مینماید دقیقاً به این دلیل که اجسامی چون دست و سنگ نمیتوانند در داخل هم نفوذ کنند. از این رو برای مغز ما کاربردی بوده تا مفاهیمی مثل جمود و نفوذناپذیری را اختراع کند. ولی اگر یک نوترینو مغزی میداشت که در اجداد سایز نوترینو فرگشت یافته بود، سنگ را واقعاً فضای پر از خالی درمییافت.
مغز گونه انسان هومو ساپینس با توجه به نحوۀ پیدایش آن در فرآیند فرگشت، دارای محدودیتهای ناگزیری است. به طور مثال، درک نسبیت اینشتین یا فیزیک کوانتوم برای مغز بشر به سادگی صورت نمیپذیرد، زیرا اجداد ما هیچگاه در وسط کیهان با سرعتهای نزدیک به نور حرکت نمیکردهاند، یا در مقیاس اتمی و زیراتمی دنیای ریز و عجیب و غریب مکانیک کوانتومی به سر نمیبردهاند. بلکه در جهان میانه میزیستهاند. از این رو، در این سخنرانی علمی مطرح میگردد که نه تنها در جهان چیزهایی است که تصورش برایمان عجیب است، بلکه شاید چیزهایی باشند عجیبتر از آنکه حتی توانایی تصورکردنشان را داشته باشیم.
«شاید هیچگاه جهان را نشناسیم»
ریچارد داوکینز یکی از بزرگان عصر ما ست. نظریات او گاه چنان انقلابی و عجیب به نظر میسد که فهم آن نیازمند تفکری عمیق درباره ایدهها و استدلالهایش است. آنچه در پی میآید، گوشهای از سخنرانی اخیر وی در یک کنفرانس بینالمللی است که شاید برای خواننده ایرانی که با سابقه ایدههای وی چندان آشنا نیست، زیاد مفهوم نباشد. با وجود این، این متن میتواند سرآغازی بر توجه بیشتر به شیوه نگرش این اندیشمند بزرگ به جهانی باشد که عمر خود را در آن به پایان میبریم.
جهان شناختناپذیر
جهانی که در آن زندگی میکنیم ممکن است بسیار عجیبتر از آن چیزی باشد که بتوانیم آن را درک کنیم و به فهم آن نایل آییم.
این جمله در واقع هشداری است که دانشمند برجسته و معروف جهان، پروفسور ریچارد داوکینز آن را در سخنرانی افتتاحیه نشست اخیر جمعی از متفکران بزرگ دنیا در آکسفورد انگلستان ایراد کرد.
ریچارد داوکینز که هماکنون به عنوان پروفسور فهم عمومی علم، سرگرم تدریس در دانشگاه آکسفورد است، سالها پیش با انتشار کتاب معروف خود به نام «ژن خودخواه» به شهرت فراوانی رسید و با منتشر شدن سلسه کتابهای علمی و عامه فهم او، آوازه ایدهها و عقایدش سراسر زمین را درنوردید.
وی بتازگی در کنفرانس جهانی کارشناسان فناوری، سرگرمی و طراحی (TED) که برای بحث و تبادل نظر درباره آینده این سیاره و بشر در آکسفورد گرد هم آمده بودند، تاکید کرد: ما در مقیاس و بخش کوچکی از واقعیت زندگی میکنیم که خود آن را آفریدهایم.
داوکینز در سخنرانی خود با عنوان قدرت مم [۱]، به توصیف روشها و شیوههایی پرداخت که انسانها با یاری آن، واقعیتهای خویش را به منظور منطقی جلوه دادن و عقلانی کردن پیچیدگی بیکران جهان پیرامون خود اختراع میکنند و این عمل را با خلق ایدههایی همچون نظریه کوانتومی در علم فیزیک انجام میدهند؛ نظریاتی که خارج از فهم بیشتر انسان هاست. وی در این سخنرانی، از حاضران پرسید: آیا چیزی راجع به جهان وجود دارد که برای همیشه در فراسوی قدرت درک و فهم ما باقی بماند؟ داوکینز در ادامه افزود: کسب دستاوردهای موفقیتآمیز در عرصه علم و دانش بشر، با موارد عجیب و غریب و فزایندهای از این جهان رو به رو میشود.
به گفته وی، هر گونه زنده در واقع از یک واقعیت متفاوت با سایرین برخوردار است. گونهها و موجودات زنده هر کدام با یک نرمافزار متفاوت عمل میکنند و با بهرهگیری از آن، احساس راحتی و آرامش را برای خود به ارمغان میآورند.
داوکینز تاکید کرد: به سبب آنکه گونههای زنده مختلف در مدلهای متفاوتی از جهان زندگی میکنند، تنوع و گوناگونی حیرتآوری از جهانهای واقعی وجود دارد و جهان ما در واقع شبیه به محدوده باریکی از یک طیف وسیع الکترومغناطیسی است که آن را مشاهده میکنیم؛ محدودهای باریک و کوچکی از واقعیت.
مغز ویژه، نگرش خاص
به گفته پروفسور داوکینز، مغز ما انسانها در راستایی فرگشت یافته است که بتواند به ما برای تداوم زندگی و حفظ بقا در این مقیاس کوچک از واقعیت جهان کمک کند. برای مثال، انسان چنین میپندارد که سنگها و کریستالها به طور کامل جامد هستند، در حالی که بخش اعظم آنها یعنی فواصل میان اتمی را فضای خالی پر کرده و این فقط گوشه کوچکی از شیوه نگرش ما به جهان و اختراع واقعیتی مطابق میل خود از دنیای پیرامون است. این استاد دانشگاه آکسفورد میگوید شیوه تفکر و نگرش مغز ما در رویارویی با جهان اطراف، به ما کمک میکند تا دنیای کوچک ویژه خود را ردیابی و تصویر کرده و دنیا را از دریچه ویژه خویش مشاهده کنیم؛ دنیایی که در آن اثری از مشاهده عینی اتم ها نیست.
وی در ادامه سخنرانی خود میافزاید: به سبب آنکه ما در چنین دنیای محدودی زندگی میکنیم، از بخش بسیار عظیم و بزرگی از آن غافلیم و نمیتوانیم چنین بپنداریم که ما و سایر گونههای زنده زمین، تنها موجودات زنده این جهانیم.
[۱] Meme: ریچارد داوکینز برای نخستین بار به معرفی ممها پرداخت و نشان داد همانطور که ژنها در فرگشت زیستی و نیز ایجاد و گسترش صفات جدید نقش دارند، ممها نیز در فرگشت اجتماعی نقش دارند. هر یک از ایدهها و باورهای ما درواقع یک مم است که میتواند با تکثیر شدن در میان جمعیت، به سرعت توسعه و گسترش یابد. (بخوانید: مم در ویکیپدیای فارسی)